برای فرزند مان باغبان باشیم یا نجار؟

🟣🟢🟣

✅ برای فرزند مان باغبان باشیم یا نجار؟

🔺نجار، قبل از اینکه شروع به ساختن چیزی کند، باید نقشۀ دقیق همه‌چیز را بکشد. 
او پیش از اینکه یک صندلی بسازد، دقیقاً می‌داند نتیجۀ کارش چه خواهد شد و اگر به اندازۀ کافی مهارت و تجربه داشته باشد، هیچ خطایی رخ نخواهد داد.

 

  🔺 اما باغبان چطور؟ 

او هم همۀ تلاشش را می‌کند، به جزئی‌ترین نشانه‌ها توجه دارد و بهترین شرایط را برای رشد گل‌ها و گیاهانش فراهم می‌کند. 
اما با وجود این، نمی‌تواند تعیین کند که درختی که کاشته، یا گلی که پرورش داده، چه شکلی خواهند شد. 

⭕ باغبان، برخلاف نجار، همیشه منتظر چیزهای پیش‌بینی‌نشده است. 
یک روز صبح از خواب بیدار می‌شود و می‌بیند درخت‌ها زودتر از چیزی که انتظار داشت شکوفه کرده‌اند. یا می‌بیند گلدانِ سرسبزی ناگهان پژمرده شده است.

🔺 بعضی از پدر و مادرها می‌خواهند برای بچه‌شان نجار باشند.
از همان کودکی نقشۀ راه موفقیت او را پیش خودشان کشیده‌اند. 

🔺 پسرم باید دانشمند شود، دخترم باید پزشک شود و بعد لحظه لحظۀ زندگی کودکشان را مثل نجارها با خط‌کش و پرگار و گونیا اندازه می‌گیرند. 

۴۰دقیقه بازی، دو ساعت درس، ۲۰دقیقه تلویزیون و همین‌طور تا آخر.

آن‌ها تحت هیچ شرایطی اجازه نمی‌دهند این برنامه به هم بریزد، 
اما نکتۀ بزرگی را فراموش کرده‌اند: 
نجارها با چوب بی‌جان کار می‌کنند، ولی بچه‌ها نهال‌های زنده‌اند. 

آلیسون گوپنیک، نویسندۀ کتاب علیه تربیت فرزند، می‌گوید باید برای بچه‌ها باغبان بود. 

باید به آن‌ها توجه کنیم، شرایط رشد و بالندگی‌شان را فراهم کنیم، اما بدانیم که آن‌ها باید راه خودشان را بروند.

با بازی، زندگی‌کردن را بیاموزند و با شلختگی و به‌هم‌ریختگی، اهمیت نظم و برنامه‌ریزی را درک کنند. 

🔺یادمان نرود که مرغوب‌ترین میز و صندلی‌ها هم هیچ‌وقت شکوفه نمی دهد.

📚🖋
 

;